پرسش و پاسخ های مهدوی ( قسمت ششم )
پرسش وپاسخ های مهدوی(قسمت ششم)
پاسخ :
فراهم آوردن زمينههاي ظهور، از جملة شرايط ظهور به حساب ميآيد، و تا زمينة ظهور فراهم نشود، حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ظهور نخواهد كرد. حال بايد توجه داشت كه برخي از شرايط ظهور، با گذشت تاريخ و ظلم و جور انسانها، پيشرفت علم و دانش بشري و در نتيجه آگاهي مردم دنيا و نااميد شدن مردم از نحلهها و مذهبهاي بشري و حكومتهاي مختلف فراهم ميشود؛ و بايسته است برخي ديگر از آنها به دست ما انسانها و دوستداران آن حضرت فراهم آيد.
اما سؤال اين است كه چگونه ميتوان زمينةظهور را فراهم آورد؟
براي فراهم آوردن زمينههاي ظهور حضرت ميتوان موارد متعددي را ذكر كرد؛
1 . تحوّل جامعه بشري: ايجاد آگاهي و آمادگي جامعه بشري براي حقّ و حقيقت و مخالفت جدّي با ظلم و جور در يكي از زمينههاي مهم براي ظهور آن حضرت است. و اين مهمّ بر عهدة همة ما مسلمانان و شيعيان است.
ما بايد با استفاده از علم و تكنولوژي، حقايق اسلام را به گوش جهانيان برسانيم، آنها را با زيباييهاي مكتب اهل بيت پيامبر ـ عليهم السّلام ـ كه هماهنگ با فطرت انساني است آشنا بسازيم؛ تا همان گونه كه در احاديث آمده است، با شناخت زيباييهاي مكتب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ و مقايسة آن با ساير مكاتب و فرهنگها، حق را از باطل تشخيص داده، از آنها دل كنده و به حقيقت بپيوندند و آن زمان كه مردم جهان با دروغگوييهاي حكّام هواپرست و جاه طلب آشنا و بر ناتواني آنها از سعادتمندي جامعة بشري آگاه شدند، قهراً مستأصل شده و بدنبال يك منجي مصلح بوده و خود به خود براي پذيرش حق و حقيقت آمادگي پيدا ميكنند و قدر آن منجي را ارج مينهند.
اصولاً بايد توجّه داشت كه يكي از علل غيبت امام عصر ـ عليه السّلام ـ نيز، عدم آمادگي مردم براي پذيرش حق و حقيقت بوده است. چرا كه بر اثر جهل مردم و ظلم حكّام زمان، همة ائمّه قبلي يكي پس از ديگري به شهادت رسيدند، لذا براي حفظ حجّت الهي و خالي نماندن زمين از وجود آن، دوران غيبت شروع و تا فراهم شدن زمينة ظهور ادامه خواهد داشت.
اگر براي جامعه بشري اين آمادگيها و آگاهيها حاصل نشود، حضرت تشريف بياورند، آن حضرت نيز مانند امامان معصوم سابق به شهادت خواهد رسيد. بنابراين رشد و آگاهي عموم مردم محروم و مستضعف، ميبايست به درجهاي برسد كه نور وجود امام را لمس كرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او گرد آيند. بايد درجة رشد و آگاهي آنان به حدّي برسد كه از مدّعيان حقوق بشر و دموكراسي، نااميد شده و همه منتظر ظهور منجي بزرگ الهي باشند.
2. انقلاب و تحوّل روحي افراد
تغيير و تحوّل روحي و خودسازي و تهذيب نقش مهمي در ايجاد انقلاب بزرگ و به پيروزي رساندن آن دارد و با تحولات بيشتر در روحيه انسانها و ساخته شدن نيروهاي با صلابت ميتوان اذعان داشت يكي ديگر از زمينهها فراهم آمده. است. بايد بدانيم كه امام زمان ـ عليه السّلام ـ هم به انتظار لحظهاي است كه اين تحوّلات دروني در قلب و روح انسانها به وجود آمده و به حدّ كمال خود برسد تا ظهور براي حضرت ميسر شود.
چنان چه افرادي كه شايستگي همراهي با حضرت را داشته باشند فراهم آيند، يكي ديگر از مقدمات ظهور مهيّا ميگردد. و با خودسازي اين افراد نيروي انساني انقلاب بزرگ مهدي ـ عليه السّلام ـ تشكيل ميگردد و حضرت با آن نيروها منويّات خود را به پيش ميبرد.
پيداست، انقلابي با آن عظمت و وسعت و رسالت سترگ، انسانها و عوامل بزرگي را ميطلبد تا قادر به پياده كردن رسالت عظيم خود باشد؛ انسانهايي خود ساخته و از جان گذشته، فقيه، سياستمدار، مدير و مدبّر، مبارز و شجاع و... .
بنابراين ما با خودسازي و تهذيب و اصلاح خود ميتوانيم در تحول جامعه هم مؤثر بوده و در نتيجه زمينه براي ظهور حضرت بيش از پيش فراهم آيد.
3. انتظار سازنده: «افضل اعمال امّتي انتظار الفرج»[1]؛ برترين اعمال امّت من اميد و انتظار گشايش (كارها و گرفتاريها به دست با كفايت حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ) است.
انتظار سازنده و صحيح، مكتب انسان سازي و انقلاب است. انتظاري كه برترين اعمال امّت پيامبر شمرده شده است، ريشه و اساس دو نكتة مذكور (خودسازي افراد و ساختن جامعه) است. تا اميد و انتظار و در نتيجه صبر و تحمّل مشكلات نباشد، انسان قادر به خودسازي و ديگر سازي نيست. انتظار به انسان اميد و عشق ميبخشد، توان وحوصله و حركت و تلاش ميدهد؛ در نتيجه، افراد را اميدوار، شاداب، پرتلاش و هدفمند بار ميآورد؛ يعني همان چيزي كه لازمة فراهم آوردن مقدمات انقلاب بزرگ و جهاني حضرت مهدي (عج) است.
«مكتب تشيّع، همواره يك آرزوي مقدّسي را در قلب پيروان خود ميپروراند؛ و آن، آرزوي ظهور حضرت حجّت ـ عليه السّلام ـ و ريشه كن كردن ظلم و ستم و سيطرة عدل و داد بر اين جهان است. آرزو اساسيترين محرّك يك انسان در فعّاليّتهاي روزمره اوست. انساني كه آرزو و طلب و خواستهاي نداشته باشد، يك مردة متحرك است. افراد آرزوهاي مختلفي دارند. مكتب تشيّع به پيروان خود تعليم ميدهد كه آرزوي اصلي و اساسي آنان ظهور حضرت حجّت ـ عليه السّلام ـ باشد؛ چرا كه اگر او ظهور كند، همة مشكلات رفع ميگردد؛ تمام مشكلات وقتي حلّ ميشود كه مدينه فاضلة آن حضرت به دست مبارك او پياده شود.»[2]
4. برپايي قيامها و انقلابهاي ظلم ستيز و عدالت خواهانه
از اموري كه باعث تسريع در انقلاب جهاني حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ شده و موجب بيداري، آگاهي... جامعة جهاني و در نتيجه فراهم آمدن زمينة ظهور ميگردد قيامها و انقلابهاي اسلامي و بيدارگرايانه است. يكي از اين انقلابها كه تأثير بسزايي در اين رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام و فرهنگ تشيّع در بين مردم جهان گرديده، انقلاب بزرگ ملّت ايران به رهبري بزرگ مردي از سلالة پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميباشد. با مطالعة روايات، چنين به نظر ميآيد كه اين انقلاب، همان حركت آگاهي بخش و زمينه ساز قيام حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ است؛ چنانكه روايات گوناگوني كه بعضي از آنها در توصيف رهبر اين قيام، و بعضي در وصف مردم و قيامگران، و اينكه از چه منطقهاي و... هستند، وارد شده است.[3]
بنابراين از وظايف و مسؤوليّتهاي ما است كه از اين انقلاب پاسداري نموده و در ترويج و پربارتر كردن آن بكوشيم، اهداف آن را زنده و در راه تحقّق آنها تلاش كنيم. تا ان شاء الله، با آگاه ساختن مردم جهان، از ظلم و ستم مستكبران، آشنايي هر چه بيشتر آنان با فرهنگ اسلام و اهل بيت و...، زمينة ظهور حضرت قائم (عج) را فراهم آوريم.
پيداست، كه اين امور مهمّ و سنگين، بدون داشتن قدرت و مكنت، تحت لواي يك دولت قدرتمند، امكان پذير نيست. بنابراين ميبايست، در حفظ نظام مقدس جمهوري اسلامي و به ثمر رسيدن اهداف آن، به عنوان زمينه ساز قيام حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ ، تلاش همه جانبه كرد.
براي اطلاعات بيشتر، ميتوان به:
1. مجلة موعود، شمارة 12 و 13.
2. كتاب اَلْمُمَهِّدُون لِلْمَهدي ـ عليه السّلام ـ ، علي كوراني (با مشخصات مذكور)؛
3. تاريخ عصر الغيبةِ الكبري، اثر شهيد سيد محمد صدر، چاپ بيروت
4. زمينه سازان انقلاب جهاني حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ از ديدگاه روايات، سيد اسدالله هاشمي شهيدي، انتشارات پرهيزگار، قم. و... مراجعه نماييد.
پی نوشت:
[1] . آيت الله صافي گلپايگاني، منتخب الاثر، ص 629؛ و ر.ك: كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 357 ـ 361، انتشارات اسلاميه.
[2] . سخنراني شهيد چمران، سال 58، (به نقل از مجلّه موعود، شماره 12 و 13، اسفند 77 و فروردين 78).
[3] . اين احاديث زيادند، از جمله:
1) حديث «حتّي يأتي قومٌ مِن قبل المشرق...»، ملاحم رفتن، ابن طاووس، ص 30 و 117.
2) حديث «رجلٌ مِن اَهْلِ قُمْ...»، بحار، ج 60، ص 216 و 446.
3. حديث «تكونُ قم و اَهلها حُجّةً علي الخلائق...»، بحار، ج 60، ص 213.
4) حديث «يخرج رجلٌ قبل المهدي...»، كنزالعمال، ج 7، ص 261 و...
5) حديث «لَيَضْربتكم علي الدينِ عوداً...»، شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 20، ص 1284.
6). حديث «كنوز الطالقان...»، كنزالعمال، ج 7، ص 263 و...
7) حديث «الهاشمي الخراساني و شعيب...»، ابن طاووس في الملاحم و الفتن، ص 31.
8) في تفسير قوله تعالي: «بَعَثْنا عليكم عباداً لنا»، بحار، ج 60، ص 214.
9) في تفسير قوله تعالي: «وَ اِنْ تَتَوَلَّوا يَسْتَبْدِلْ قَوماً غيرَكم»، كشّاف، ج 4، ص 331 و الميزان، ج 18، ص 25.
10) في تفسير قوله تعالي: «وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمّا يَلْحَقُوا بِهِم»، الجامع الصحيح، ج 2، ص 383 و مسند احمد، ج 2، ص 417 و...
و... همگي به نقل از كتاب اَلْمُمَهّدون لِلمهدي ـ عليه السّلام ـ ، علي الكوراني، مكتب الاعلام الاسلامي، الفصل الثالث، ص 95، الطبعة الاولي، محرم 1405.
*****
پاسخ :
يكي از سؤالاتي كه همواره در طول تاريخ ذهن بسياري از مردم را به خود مشغول كرده اين است كه امام مهدي(عج) چه زماني ظهور ميكند و آيا براي ظهور وقتي تعيين شده است يا خير؟
پاسخ اين سؤال اين است كه براساس سخنان پيشوايان ديني وقت ظهور بر مردم مخفي است امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره فرمودهاند:
ما نه در گذشته براي ظهور وقتي تعيين كرديم و نه در آينده وقت تعيين ميكنيم.[1]
بنابراين كساني كه براي ظهور زمان مشخصي را تعيين ميكنند فريبكار و دروغگو هستند اين مطلب در روايات متعددي مورد تأكيد قرار گرفته است از جمله امام باقر ـ عليه السلام ـ به يكي از اصحاب خود كه از زمان ظهور سؤال كرد فرمودند:
وقتگذاران دروغ ميگويند، وقتگذاران دروغ ميگويند وقتگذاران دروغ ميگويند،[2] از اينگونه روايات به خوبي ميتوان به اين نكته پي برد كه همواره در طول تاريخ كساني بودهاند كه با انگيزههاي شيطاني براي ظهور زمان تعيين ميكردهاند و چنين افرادي در آينده نيز وجود خواهند داشت. به همين جهت پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ از شيعيان خواستهاند كه در برابر كساني كه براي ظهور زمان تعيين ميكنند ساكت ننشينند بلكه در برابر اين انحرافات موضعگيري كرده و آنها را تكذيب كنند. امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين زمينه به يكي از اصحاب خود فرمود:
اي محمد از تكذيب كردن كسي كه براي ظهور وقت تعيين ميكند هيچ پروايي نداشته باش چرا كه ما براي احدي وقت ظهور را تعيين نكردهايم.[3]
راز مخفي بودن زمان ظهور:
مخفي بودن زمان ظهور حكمتهايي دارد كه برخي از آنها عبارتند از:
1 . تداوم اميد:
با مخفي بودن زمان ظهور منتظران همه عصرها همواره به رسيدن فرج اميد خواهند داشت و با اين اميد پيوسته و مداوم است كه ميتوانند در برابر سختيهاي دوران غيبت مقاومت كنند به راستي اگر به شيعيان قرنهاي گذشته گفته ميشد كه ظهور در زمان شما رخ نميدهد بلكه در آينده اتفاق ميافتد آنها با كدام اميد در برابر فتنههاي روزگار خود مقاومت ميكردند و چگونه ميتوانستند گذرگاههاي تنگ و تاريك دوران غيبت را به سلامت پشت سر بگذارند؟
2 . اقدام مداوم براي زمينهسازي:
بدون ترديد انتظار سازنده كه از مهمترين عوامل فعاليت و پويايي است تنها در ساية مخفي بودن زمان ظهور شكل خواهد گرفت زيرا با مشخص بودن زمان ظهور كساني كه ميدانند ظهور را درك نميكنند انگيزهاي براي تحرك و زمينهسازي نخواهند داشت و به سكون و ركود روي خواهند آورد حال آنكه با پنهان بودن زمانها ظهور انسانهاي همة عصرها و دورانها به اميد اينكه ظهور را در زمان خود ببينند تلاش ميكنند تا زمينههاي ظهور را فراهم كنند و جامعة خود را به جامعهاي صالح و پويا تبديل ميكنند. به علاوه در صورت معين بودن وقت ظهور چنانچه به خاطر مصالحي ظهور در زمان وعده داده شده رخ ندهد و ظهور به تأخير بيفتد چه بسا افرادي در اصل اعتقاد به امام مهدي(عج) دچار ترديد شوند امام باقر ـ عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه آيا ظهور وقت مشخصي دارد فرمود:
كساني كه وقت تعيين ميكنند دروغ ميگويند كساني كه وقت تعيين ميكنند دروغ مي گويند زماني كه موسي ـ عليه السلام ـ به دعوت پروردگار خود قومش را ترك كرد به آنها وعده داد تا سي روز ديگر برميگردد اما وقتي كه خدا به آن سي روز ده روز ديگر افزود قوم او گفتند: موسي با ما خلف وعده كرده و كردند آنچه كردند (از دين برگشتند گوسالهپرست شدند)[4]
در پايان تذكر اين نكته ضروري است كه منظور ما از مخفي بودن زمان ظهور اين است كه كسي نميتواند بگويد امام مهدي(عج) در فلان روز يا فلان ماه و يا فلان سال ظهور ميكنند اما با توجه به علائمي كه در احاديث براي ظهور ذكر شده است با تحقق آن علائم ميتوان به نزديك بودن زمان ظهور پي برد همچنانكه در زمان ما بسياري از آن علايم تحقق يافتهاند و البته باز تأكيد ميكنيم كه نزديك بودن زمان ظهور غير از معين كردن روز يا ماه يا سال براي ظهور است كه در روايات متعددي از آن نهي شده است.
براي مطالعه بيشتر ميتوانيد به كتاب امام مهدي از ولادت تا ظهور نوشته آيت الله محمدكاظم رفيعي قزويني رجوع كنيد.
امام صادق ـ عليه السلام ـ :
وقتگذاران دروغ گفتند، عجلهكنندگان هلاك شدند و آنان كه تسليم ارادة خداوند بودند نجات يافتند.
غيبت نعماني، ص 304
پی نوشت:
[1] . شيخ طوسي، الغيبة، (قم: مؤسسه المعارف الاسلاميه، چاپ دوم، 1417) ص 425.
[2] . همان، ص 425.
[3] . همان، ص 426.
[4] . نعماني، الغيبة، (قم، انوار الهدي، چاپ اول، 1422) ص 305.
*****
پاسخ :
در پاسخ گويي به اين سؤال همانند بسياري از سؤالات ديگر كه از فكر بشر پنهان است، تنها مي توان از كلام كساني بهره جست كه با نگاه نافذ خود آن سوي پرده غيب را نيز مي بينند.
دربارة مشخص نبودن وقت ظهور حضرت ولي عصر (عج) مي توان گفت همان طور كه پنهان زيستي آخرين ذخيره الهي به طور قطع از اسرار و رموزي است كه طبق حكمت الهي تحقق يافته است و گفتار معصومين ـ عليهم السلام ـ گوياي اين حقيقت است، مشخص نبودن وقت ظهور نيز، سرّي از اسرار الهي است و گفتار معصومين ـ عليهم السلام ـ صريح در اين مطلب است و براي آن كه جواب طولاني نشود برخي از روايات را در ذيل ذكر مي كنيم:
در كتاب كمال الدين شيخ صدوق آمده است كه دعبل خزاعي گفت چون قصيده ام را خدمت امام رضا ـ عليه السلام ـ خواندم، امام رضا ـ عليه السلام ـ فرمودند: و اما اين كه چه وقت ظهور مي كنند؟ پدرم از پدرش و پدرانش حديث نقل كرده كه امام علي ـ عليه السلام ـ از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ پرسيدند يا رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ حضرت قائم (عج) از ذريه شما چه وقت خروج خواهد كرد؟ آن حضرت فرمودند: مَثل خروج او مثل ساعت (قيامت) است، لا يجليها لوقتها الا هو ثقلت في السموات و الارض؛ ظاهر نمي كند آنرا در وقتش مگر خدا، و سنگين است آن در آسمان ها و زمين(يعني چيز پر اهميتي خواهد بود.[1])
در كتاب المحجّه از مفضل بن عمر منقول است كه گفت: از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيدم: آيا براي ظهور اميد منتظر مهدي وقت معينّي هست كه مردم آن را بدانند؟ فرمود: حاش لله كه ما وقتي براي آن تعيين كنيم، عرضه داشتم: اي مولاي من علّت چيست؟ فرمود: زيرا كه آن است ساعت كه خداوند تعالي مي فرمايد: (و يسئلونك عن الساعةِ اَيّانَ مرسيها قل انّما علمها عند ربّي لا يجليها لو قتها الّا هو[2])؛ از تو مي پرسند هنگام ساعت را كه چه وقت خواهد بود، بگو البته علم آن نزد پروردگار من است كسي جز او آن ساعت را روشن و ظاهر نتوان كرد.[3]
در روايتي ديگر حضرت امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ پرسيدند قائم بيت ما كي ظهور مي كند؟ پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند: بدان كه مثل او قطعاً همانند ساعت (قيامت) است كه در آسمان ها و زمين (بسيار پر اهميت) است و جز به طور ناگهاني نمي آيند.[4]
خلاصه سخن، در منابع اسلامي براي ظهور امام عصر (عج) وقتي تعيين نشده است و هيچ كس حتي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه ـ عليهم السلام ـ هم در اين باره وقتي معين نفرموده اند و معين كننده وقت را دروغگو و كذّاب شمرده اند امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين مورد مي فرمايند: «دروغ مي گويند كساني كه وقت معين مي كنند ما (ائمه) در زمان گذشته و در آينده براي ظهور امام دوازدهم وقتي را تعيين نكرده و نخواهيم كرد.[5]
بنابراين حكمت معين نبودن وقت ظهور حضرت همانند معين نبودن ساعت وقوع قيامت است و اين روشن نبودن زمان ظهور بنابر مصلحت هايي است كه خداوند حكيم در نظر دارد. گفتني است گرچه علل اصلي را خدا مي داند ولي با استفاده از روايات مي توان وجوهي را براي معين نبودن وقت ظهور حضرت حجّت (عج) ذكر كرد در ذيل به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
1. روايات مي گويند وقت ظهور امام زمان (عج) از امور بدائيه است كه امكان پيش و پس افتادنش هست مثلاً اگر اهل ايمان براي تعجيل فرج او جديّت در دعا داشته باشند امر فرج او جلو مي افتد. دليل بر اين حديثي است از امام صادق ـ عليه السلام ـ كه فرمود: وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طول كشيد چهل روز به درگاه خداوند گريه و ناله كردند، پس خداوند به موسي و هارون وحي فرستاد كه بني اسرائيل را خلاص كنند، و از صد و هفتاد سال صرف نظر كرد، امام صادق ـ عليه السلام ـ افزود: شما نيز همين طور اگر اين كار را بكنيد خداوند باب فرج را مي گشايد ولي اگر چنين نباشيد امر فرج تا آخرين حد خواهد رسيد.[6]
و چون ظهور حضرت از اموري است كه امكان پس و پيش افتادنش هست حضرت علي ـ عليه السلام ـ در جواب محمد بن حنيفه كه پرسيده است آيا براي دولت مهدي (عج) وقتي هست؟ مي فرمايد: خير، زيرا كه علم خداوند بر علم وقت گذاران غالب است، خداوند به موسي وعده سي شب ميقات را داد، بعد ده شب افزوده شد، نه موسي آن ده شب را مي دانست و نه بني اسرائيل دانستند و چون وقت (سي شب) گذشت؛ بني اسرائيل گفتند: موسي ما را فريب داد لذا گوساله پرستيدند.[7]
2. ترديدي نيست كه نظام هستي نظام علت و معلول است و تا علت تحقق پيدا نكند معلول لباس وجود نمي پوشد و ظهور حضرت نيز خارج از قانون نظام عالم هستي نمي باشد. از سويي از جملة بستر سازي هايي كه براي ظهور منجي بشريت لازم است آن است كه نوع بشر بايد به حد كمال و رشد برسد و عموم ملت خواستار آن انقلاب و ظهور او باشند و جهان هستي سير طبيعي خود را پشت سر بگذارد و مردم تشنة عدالت او شوند و همة اينها بستگي به پيدايش علل و عوامل آنها دارد، از سويي انسان نيز موجودي مختار است و در به وجود آوردن علت ها اختيار دارد واي چه بسا حركت سريع در به وجود آوردن عوامل داشته باشد يا حالت ركود داشته باشد پس از اين زاويه هم نمي توان وقت را معين كرد.
3. در صورتي كه وقت ظهور معين مي شد دل ها سخت مي شد و بيشتر مردم از ايمان به اسلام بر مي گشتند. دليل بر اين روايتي است از امام كاظم ـ عليه السلام ـ كه آن حضرت فرمود: «اي علي (علي بن يقطين) تا كنون دويست سال است كه شيعه با اميدها و آرزوها پرورش داده شده است، يقطين پدر علي از موالي بني عباس بود. ايشان به پسرش گفت: چرا آنچه به ما گفته شد (خلافت بني عباس) واقع شد ولي آنچه به شما گفته شد صورت نگرفت؟ علي به او پاسخ داد «آنچه به ما و شما گفته شد هر دو از يك جا بيرون آمده است جز اينكه زمان كار شما فرا رسيد و همانطور كه گفته شده بود انجام پذيرفت، ولي زمان كار ما فرا نرسيده است. بنابراين ما را به اميد و آرزو سرگرم نموده اند، زيرا اگر به ما گفته مي شد، اين امر نخواهد شد، مگر پس از گذشت دويست سال يا سيصد سال حتماً دل ها سخت مي شد و بيشتر مردم از ايمان به اسلام بر مي گشتند ولي گفتند چه قدر سريع و نزديك است براي آن كه دل هاي مردم به ايمان نزديك شود و فرج را نزديك بنماياند»[8]
4. «وقت ظهور حضرت را معين نكردند تا بدينوسيله راه هر گونه سوء استفاده بسته شود.[9]» و گرنه اگر مي گفتند حضرت در فلان ساعت ظهور مي كند اي چه بسا عدة زيادي خود را منجي معرفي مي كردند و يا آن كه بر فرضي كه طبق مصالح الهي امر فرج حضرت چند صباحي تأخير مي افتاد، براي كينه توزان سوژه اي مي شد كه حتي ديگر معارف اسلامي را زير سؤال ببرند، زيرا در اين فرض مي گفتند اگر ظهور چنين امامي واقعيت مي داشت حتماً در تاريخ مقرر ظهور مي كرد و حال كه ظهور نكرد پس نمي توان به ديگر معارف اسلامي هم معتقد شد.
امام باقر ـ عليه السلام ـ وقتي كه قائم (عج) قيام كرد خدا دست لطفش را بر سر بندگان مي نهد و بدين وسيله عقلها را جمع و انديشة آنان را به حد كمال مي رساند.
كافي جلد 1، ص 15.
پی نوشت:
[1] . خلاصه اي از مطالب دين اسلام در احوالات امام زمان (عج)، سيد محمد باقر نجفي يزدي، ص 262، مؤسسه انتشارات عصر ظهور چاپخانة توحيد، چاپ ااول.
[2] . اعراف، آيه 187.
[3] . مكيال المكارم، ج اول، ص 205،و المحجّه، ص 204.
[4] . با كاروان مهدي (عج)، علي كيالها، ص 121،انتشارات اسلام، چاپ الهادي، تابستان 81، به نقل از منتخب الاثر ص 30.
[5] . خلاصه اي از مطالب دين اسلام در احوالات امام زمان، به نقل از الغيبه شيخ طوسي، مكيال المكارم، ج اول، ترجمه سيد مهدي حائري قزويني، چاپ نگين، نوبت چاپ اول، تابستان 81،ص 207، نقل از غيبت نعماني، ص 289.
[6] . مكيال المكارم، ج اول، ترجمه مهدي حائري قزويني، ناشر ايران نگين، ص 411، نقل از بحارالانوار، ج 52، ص 131.
[7] . همان، ص 206، نقل از غيبت شيخ طوسي ص 262.
[8] . فصلنامة انتظار، شماره 7، سال سوم، بهار 82، نقل از كافي، ج 1، ص 369، ح6، نعماني الغيبت، ص 198،ح14.
[9] . ابراهيم اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، نوبت چاپ 25، 81، چاپ قدس، ص 218.
*****
پاسخ :
در خصوص مطلب عنوان شده در سؤال بايد توجه داشت كه چنين اظهار نظري هيچ پايه و مبناي علمي ندارد. زيرا گذر زمان در نظام خلقت، براساس گردش منظم زمين به دور خود در شبانه روز و به دور خورشيد در طول سال، تنظيم گرديده و هيچگونه اختلال و يا سرعت و كندي. حتي كمتر از ثانيه در گردش مداوم روز و شب، وجود ندارد.
اساساً، محاسبات نجومي و تقويمي و خبر از رخدادهاي آسماني، مبتني بر همين نظم دقيق كرات فلكي است و حتي دانشمندان براساس اين نظم دقيق و فوق العاده اي كه ميان كرات سماوي حاكم است، مي توانند حوادث ده ها و بلكه صدها سال آينده را با معيارهاي دقيق رياضي. پيش بيني نمايند
بنابراين مطلب مذكور در سؤال هرگز واقعيت نداشته و كساني كه مدعي سرعت و يا تغييرات در گذر زمان مي باشند، احتمالاً بخاطر كثرت مشغله و تراكم كار دچار چنين تواهمي شده اند و رفت و آمد روز و شب را زودگذر احساس مي كنند و الّا هيچ دليلي بر صحت اين مسأله وجود ندارد و نيز در روايات مربوط به علائم ظهور چنين چيزي ذكر نشده و اين سخن ربطي به مسأله ظهور حضرت ولي عصر (عج) ندارد
امام زمان (عج) فرمود
براي تعجيل ظهور من خيلي دعا كنيد كه فرج و گشايش امور شما نيز در آن است.
منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ص 577، تهران، نشر انتشارات اعلمي
*****
پاسخ :
اشاره: وجود مبارك حضرت مهدي (عج) كه ذخيره اي الهي و از اسرار حكيمانه خداوند است. غيبت و ظهور او نيز، اسرار ديگري خواهد بود. هيچ انديشمند ژرف نگري تاكنون به اين اسرار پي نبرده و از حقيقت آن آگاهي پيدا نكرده. مگر اينكه، در پي جستجوي حقيقت و الهام گرفته از طريق روايات اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بوده تا از اين راه، مسير گم شده خود را دريابد. فلذا، آنچه را كه پرسشگر عزيز در پي دريافت پاسخ آن است اينگونه اشاره مي گردد.
1. رواياتي كه درباب ظهور حضرت مهدي (عج) رسيده مختلف اند. و به طور قطع زمان خاص را مشخص ننموده اند. در بعضي آنها جمعه و در بعضي ديگر غير آن روز ذكر شده است. و چند نمونه آن اشاره مي شود:
الف. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است: «قائم اهل بيت ما روز جمعه قيام مي كند»[1].
ب. باز آن حضرت فرموده است: «قائم ما ـ كه درود خدا بر او باد ـ در روز عاشورا كه روز شهادت حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ است ظهور خواهد كرد.»[2]
ج. و هم چنين از امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ ظهور آن حضرت در روز عاشورا، اين چنين رسيده است: «قائم ما روز شنبه كه روز عاشوراست ظهور خواهد كرد.»[3]
د. در بعضي از روايات، در عين اينكه روز جمعه در آن ذكر شده، وقت آن را بعد از نماز عشاء فرموده است: «ظهور قائم آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ روز جمعه بعد از نماز عشاء مي باشد»[4].
و هم چنين، روز نوروز و بيست و سوم ماه رمضان نيز آمده است كه آن حضرت در آن زمان ظهور خواهد كرد.[5]
2. از طرفي ديگر، رواياتي دربارة انتظار ظهور آن حضرت در صبح و شام نيز آمده چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است: «در صبح و شام متنظر فرج باشيد»[6] و انتظار آن را از افضل عبادات مي داند. چنانكه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرموده است: «بهترين عبادت انتظار ظهور و فرج آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ است»[7].
3. و هم چنين در دعاي عهد آمده است: «بار خدايا، ما دوباره در صبح همين روز با امام خود تجديد عهد كرديم. و هر روز كه بعد از اين زندگي مي كنيم با او عهد مي كنيم...»[8].
پس، آنچه كه نمونه از روايات ذكر شد، چنين بدست مي آيد كه انتظار ظهور تنها در روز جمعه نمي باشد. بلكه در غير آن نيز انتظار ظهور خواهد بود. امّا رواياتي كه مربوط به انتظار صبح و شام آمده و يا خواندن دعاي عهد كه تجديد عهد هر روز است، اشاره به آن دارد كه ظهور حضرت در غير از جمعه نيز واقع شود. و هر روز انسان با آن حضرت تجديد بيعت كند. اگر در آن روز ظهور كرد، از اصحاب آن حضرت قرار گيرد. و از طرف ديگر، اينگونه روايات و يا خواندن دعاي عهد بيانگر وظايف منتظران است كه در هر حال بايد منتظر ظهور بوده باشند. زيرا انتظار ظهور از بهترين عبادت شمرده شده است. پس هم احتمال دارد ظهور حضرت در روز جمعه باشد و هم در غير آن، زيرا در روايات تنها جمعه نيامده است. در غير آن نيز اشاره شده است. و وظايف منتظران، آن است كه در هر حال منتظر ظهور باشند. زيرا انتظار فرج از بهترين عبادت است.
منابع جهت مطالعه:
1. مجلسي، محمد باقر، مهدي موعود، ج 2، ترجمه علي كوراني، نشر مسجد مقدس جمكران، 1380.
2. طبرسي نوري، نجم الثاقب، ج 2،
3. خادمي شيرازي، نشانه هاي ظهور.
امام علي ـ عليه السّلام ـ:
«منتظران واقعي براي امر، همانند كسي است كه در جهاد در راه خدا، آميخته با خون خود باشد»[9]
پی نوشت:
[1] . شيخ صدوق، ابي جعفر محمد، خصال، ج 2، ص 394، باب 7، ح 101، مكتبه نينوا، تهران.
[2] . شيخ طوسي، ابي جعفر، كتاب غيبت، ص 150.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 285، مؤسسه الوفاء، بيروت.
[4] . همان.
[5] . معجم الاحاديث امام مهدي، ج 1، ص 453، زيرنظر علي كوراني،مؤسسه اسلامي، قم.
[6] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 133، مؤسسه الوفاء، بيروت، و مكيال المكارم، ج 2، ص 157، امام صادق ـ عليه السّلام ـ: شب و روز چشم به راه مولايت باشد.
[7] . شيخ صدوق، ابي جعفر محمد، كمال الدين، ص 125، انتشارات مكتبه الصدوق، 1390 ق.
[8] . قمي، شيخ عباس، مفتاح الجنان، دعاي عهد.
[9] . «شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 645، مكتبه الصدوق، تهران.»
*****
:
آنچه در سرلوحة اولويت هاي حضرت مهدي (عج) قرار دارد بر دو نوع است : الف) اقدامات حضرت پس از ظهور كه در شهر مكه انجام مي دهند. ب) برنامه هاي حضرت پس از ورود به شهر مدينه.
الف) اولويت هاي اقدامات حضرت در شهر مكه
1. معرفي: حضرت امام سجاد ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: «آن حضرت به سخن گفتن پرداخته و مي فرمايند كه ايها الناس منم فلاني (مهدي) پسر فلاني (حضرت امام عسكري ـ عليه السّلام ـ ) منم پسر پيغمبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوت مي كنم شما را به آنچه پيغمبر خدا را دعوت مي كرد.
2. دفاع در برابر مهاجمان: در ادامه حديث فوق آمده: «پس هجوم مي آورند كه او را بكشند پس سيصد و سيزده تن از او دفاع مي كنند[1]
3. نيايش: پس از دفاع، «حضرت بين دو نقطة ركن و مقام (در خانة خدا) چهار ركعت نماز مي گذارند.»[2]
4. بيعت گرفتن: حضرت امام صادق ـ عليه السّلام ـ : «پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او در پشت مقام باشد. اصحاب به ايشان عرض مي كنند: اكنون ديگر به اسم شما ندا شد، منتظر چه هستيد؟ آنگاه دست او را بگيرند و براي بيعت عمومي بياورند حضرت آمده و به حجرالاسود تكيه نموده و...»[3]
5. سخنراني مراسم اخذ بيعت: «و اولين جمله اي كه ايشان با آن كلام خود آغاز مي كند اين آيه است: «بقية الله خيرٌ لكن إن كنتم مؤمنين:باقيماندة حجت خدا براي شما بهتر است البته اگر مؤمن بوده ايد: سپس بگويد: منم بقية الله. مشروح اين سخنان در اين منابع آمده:
1. بحارالانوار، 52/25/238/105 و ب 26/ ص 305/ح 78
2. مهدي منتظري ـ عليه السّلام ـ ، آيت الله محمد جواد خراساني، نورالاصفياء، ص 344.
آنگاه سيصد و سيرده نفر با او بيعت كرده و ديگران هم بيعت مي كنند.
6. ارجاء عدالت و حدود الهي: حضرت امام رضا ـ عليه السّلام ـ : «آنگاه كه مراسم بيعت تمام شود، سراغ طايفة «بني شيبه»(كليد داران و خادمان خائن خانة خدا ) بيايد، دست هاي ايشان را قطع كند براي اينكه ايشان دزدهاي خانة خدايند. دست و پايشان را قطع نموده ايشان را در مكه بگرداند و منادي ندا دهد: اينها دزدان خانة خدا هستند...»[4] البته حضرت چنين اقداماتي را براي قبيلة قريش هم انجام مي دهند [5]
7. تكميل تعداد ياران 10 هزار نفر اصلي.
8. تعيين حاكم براي مكه.
9. خروج از مكه و عزيمت به مدينه.
منبع مطالعه، مهدي منتظر ـ عليه السّلام ـ آيت الله سيد جواد خراساني،نشر نورالاصفياء ص 344
حضرت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بنده اي مؤمن نخواهد بود مگر اينكه هوي و خواست او تابع آنچه من (از طرف خدا) آورده ام باشد و از آن رويگردان نباشد.
پی نوشت:
[1] . بحارالانوار، مجلسي، 52،ب 26، ص 306، ح 79، ط بيروت، الوفاء.
[2] . از حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ : معجم الاحاديث، الامام المهدي ـ عليه السّلام ـ ، 3/295/-831.
[3] . بحار/62/26/294/43.
[4] . عيون اخبار الامام الرضا ـ عليه السّلام ـ ، ط كتابفروشي طوسي، 1/ب 28/ ص 273/فرهنگ؛ بحارالانوار، ط الوفاء، 52/27/313/6؛ مهدي منتظر ـ عليه السّلام ـ ، آيت الله خراساني، 348.
[5] . ر. ك: مهدي منتظر ، همان.
*****
پاسخ :
اشاره: ظهور حضرت مهدي(عج) ظهور حكمت و ظهور انجام دادن كارهاي حكيمانه است. حضرت كاري كه برخلاف عقل و حكمت باشد انجام نخواهد داد از اين رو اگر در بعضي از روايات سخن از خراب نمودن مساجد به ميان آمده علت آن نيز توضيح داده شده است كه يا براي اصلاح قبلة آن بوده و يا حالت اشراف بر خانههاي مردم دارد و يا در مسير جادهها قرار گرفتهاند. و از جمله ابوبصير از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: هنگام قيام قائم ما، يكي از كارهايي كه او انجام ميدهد، چهار مسجد در كوفه و هر مسجدي كه مشرف بر خانههاي ديگران باشد ويران كرده و آنرا به حالت سادگي ميگذارند.[1] اما مساجدي كه مشرف بر ديگران است علت آن معلوم است كه به جهت مزاحمت براي ديگران است. و خرابي چهار مسجد كوفه، بنياميّه به جهت سوء استفاده آنها را، ساخته بودند و در هنگام اسارت اهلبيت امام حسين ـ عليه السلام ـ محل عيش و عشرت آنها بوده است.[2]
اما در خصوص خراب كردن مساجد دو طبقه ما به دليل يا حديثي در اين مورد برخورد نكرديم.
منابع جهت مطالعه بيشتر: چشم اندازي ظهور مهدي، نجمالدين طبسي و مهدي موعود، مجلسي.
پی نوشت: [1] . صدوق، محمد بن علي بابويه قمي، كمالالدين، ج 1، ص 353، دارالكتب اسلامي، تهران.
[2] . مجلسي، محمدباقر، مهدي موعود، ص 185، ترجمه علي دواني، نشر حكمت.
*****
پاسخ :
امام پدري مهربان، همدمي شفيق و همراهي خيرخواه است. در حجم نگاه سبز او، افق ها، رنگ مي بازد. دريغا! در گوش ما همواره، از قهر مهدي ـ عليه السّلام ـ گفته اند و ما را از شمشير و جوي خون او ترسانده اند و از مهر و عشق او به انسان ها و تلاش و فريادرسي او به عاشقان و منتظران خود كم تر گفته اند! هيچ كس به ما نگفت كه اگر او بيايد، فقيران را دستگيري، بي نمان ها را سامان، بي كسان را همدم، بي همسران را همراه، غافلان را تذكر، گم گشتان را راه، دردمندان را درمان و در يك كلام، خاك نشينان عالم را تاك نشين خواهد كرد.
قهر او نيز جلوة محبت او است، چه اين كه قهر او بر جماعتي اندك و ناچيز از معاندان و نژادپرستاني خواهد بود كه علي رغم رشد فكري انسان ها در آن عصر، و هدايت ها و معجزات آن حضرت و نزول مسيح از آسمان و اقتدايش به وي، باز هم به او كفر مي ورزند و حكومت عدلش را گردن نمي گذارند و در زمين فساد مي كنند، كساني مانند صهيونيست ها كه جز زبان زور، هيچ زباني نمي فهمند، و اين يعني خارها را از سر راه انسان و انسانيت برداشتن و مهر در چهرة قهر.
آري چه سخت است مولاي مهرباني را كه رحمت واسع حق است و در دل او عشق به انسان ها موج مي زند، به چنين اتهام هايي خواندن و «مير مهر» را، «مير قهر» نشان دادن![1] در روايات متعددي وارد شده است كه ياران حضرت 313 نفرند اما بايد توجه داشت كه اين تعداد كارگزاران ويژة امام مي باشند كه هر كدام از آنان لياقت آن را دارند كه كشوري را طبق دستورات امام اداره نمايند و در واقع سپاه حضرت به اين تعداد محدود نمي شود بلكه سپاهياني چند هزار نفري دارد و از اين رو در روايات سپاه چند هزاري ذكر شده است: ابوبصير مي گويد: مردي از اهالي كوفه، از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيد: چند نفر با حضرت قائم (عج) قيام مي كنند؟ مردم مي گويند همراهان حضرت به تعداد سربازان پدر يعني سي صد و سيزده نفرند. امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: «حضرت مهدي (عج) ظهور نمي كند مگر با ارتشي قوي ونيرومند و ارتش قدرتمند كم تر از ده هزار نيروي رزمنده نخواهد داشت.[2]
نيز آن حضرت مي فرمايد: «چون حضرت اجازة قيام بگيرد، سي صد و سيزده تن با او بيعت مي كنند. آن حضرت در مكه توقف مي كند تا اينكه عدد اصحابش به ده هزار نفر برسد. آن گاه به سوي مدينه حركت مي كند.»[3]
گفتني است رقم دوازده[4] هزار نفر و صد هزار[5] نفر هم در روايات آمده است. پس گرچه از شمشير مهدي، براي خون آشامان پست، و درنگان متمدن و ابرقدرتان نا انسان خون و مرگ مي بارد ولي براي انسانيت درد كشيدة خرد شده رحمت و حيات به ارمغان مي آورد. از اين رو «قدر مسلم اين است كه مردم از حيث استعداد و افكار در ترقي و تكامل هستند و براي پذيرفتن حق آماده تر مي گردند. اكنون شنيده مي شود كه بسياري از روشنفكران شرق و غرب، توجه پيدا كرده اند كه اديان و مسلك هاي خودشان قدرت ندارند وجدان آنان را قانع سازند و در جستجوي آييني هستند كه از هرگونه عقائد فاسد و خرافات منزه باشد. از طرفي از اوضاع عمومي زمان ظهور مي توان پيش بيني نمود كه وقتي مهدي موعود ظاهر شد و حقايق اسلام را به جهانيان عرضه داشت و برنامة انقلابي و اصلاحي اسلام را به سمع آنان رسانيد بسياري از مردم اسلام را قبول مي كنند؛ زيرا از يك طرف، استعداد مردم براي درك حقايق به حد كمال رسيده و از طرف ديگر معجزاتي را به دست امام زمان (عج) مشاهده مي كنند، و علاوه بر اينها اوضاع عمومي جهان را غير عادي و فوق العاده مي يابند و اعلام خطر رهبر انقلاب جهاني به گوششان مي رسد. اين اوضاع سبب مي شود كه مردم جهان فوج فوج به دست مهدي موعود اسلام اختيار نمايند و از قتل نجات يابند. و فقط كفار و ستمگران معاند به دست لشكر مهدي دادگشستر هلاك مي گردند.[6]
امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمودند: قائم ما چون قيام كند نيروهاي عقلاني توده ها را تمركز دهد. و خردها و دريافت هاي خلق را به كمال رساند.[7] بنابراين حضرت مهدي (عج) 313 يار كارگزار خالص و بسيار والامقام دارد و هزاران نفر سپاه او به حساب مي آيند و علاوه بر اينها تودة رنج ديده و معتقدان منتظر همه از بركات وجودي آن امام عظيم الشأن و حكومت جهاني او بهره مند مي شوند و معاندان صراط الهي به سزاي عملشان مي رسند گفتني است حضرت در برخورد با دشمنان از يك نوع مجازات استفاده نمي كند؛ بلكه پس از اتمام حجت برخي از آنان را در جنگ نابود مي سازد،[8] گروهي را اعدام نموده،[9] و گروهي را تبعيد و دست برخي را قطع مي كند[10] و بسياري را هم با عفو عمومي مي بخشد.
براي مطالعة بيشتر به كتاب:
1. چشم اندازي به حكومت مهدي (عج) ، نجم الدين طبسي.
2. عصر زندگي، محمد حكيمي.
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
مهدي، مردي از خاندان من است او بر طبق سنت من ـ با مخالفين ـ مي جنگد، چنان كه من بر طبق وحي الهي مي جنگيدم[11]
پی نوشت:
[1] . فصلنامه تخصصي انتظار، سال دوم، ش پنجم، پاييز 81، مقالة مير مهر، پورسيدآقايي، ص 133.
[2] . كمال الدين و تمام النعمة، ابوجعفر محمد علي بن بابويه قمي، ت 1381، هـ . ق، انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، ج 2، ص 654.
[3] . حسن بن مطهر حلي، المستجاد من كتاب الارشاد، ت 726، هـ . ق، ص 511.
[4] . رضي الدين علي بن موسي بن طاووس الملاحم والفتن في ظهور الغائب المنتظر، مؤسسه الاعلمي، بيروت، ص 65.
[5] . مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 307، 367، مؤسسه الوفاءبيروت.
[6] . اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، چاپ 25، ص 310.
[7] . بحارالانوار، ج 52، ص 336؛ در فجر ساحل، ص 45؛ و عصر زندگي، ص 190.
[8] . مجلسي، بحارالانوار، ج 52،ص 628، مؤسسه الوفاء بيروت.
[9] . همان، ص 338.
[10] . همان، ص 338 ـ349، مفيد، الارشاد، ص 364.
[11] . منتخب الاثر، ص 95، باب 2، حديث 21.
*****
پاسخ :
به طور كلّي مي توان ياران حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ را به دو گروه عام و خاصّ تقسيم كرد. ياوران عام آن حضرت عموم مردمي به شمار مي آيند كه در عصر ظهور به ياريش بر مي خيزند و در اجراي فرمان هاي او تا پاي جان مي كوشند. از اين رو يكي از تعاليم اسلامي اين است مردم از خداي بزرگ بخواهند آنان را از ياوران امام زمان ـ عليه السّلام ـ به شمار آورد. از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل است كه مي فرمايد: هر كس چهل صبح گاه دعاي عهد را به پيشگاه پروردگار متعال بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود و اگر پيش از ظهور او، بميرد خداوند او را از قبرش (راي ياري حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ)بر مي انگيزاند.[1]
امّا ياران خاصّ آن حضرت، افراد بسيار ممتازي به شمار ميآيند كه امام عصر ـ عليه السّلام ـ به كمك آنان تمام دنيا را از عدالت پر مي كند. دربارة فضيلت اين گروه، احاديث متنوّعي وجود دارد.
در منابعي هم به استناد برخي احاديث، مانند «خطبة البيان، امام علي ـ عليه السّلام ـ نام، نسب و محل زندگيشان نيز ذكر شده است.[2]
گفتني است هر چند دانستن نام و نشاني ياران خاصّ حضرت حجّت ـ عليه السّلام ـ ما را در فهميدن حقايق كمك مي كند امّا حديثي را كه چنين موضوعي در آن مطرح است نمي توان به آساني پذيرفت زيرا آن فقط در منابع حديثي محدودي وجود دارد و علماي حديث يا حديث شناسان نيز دربارة سند روايت مذكور به نقطة يقين آور يا اطمينان بخشي نرسيده اند از اين رو صدور چنين حديثي از برخي پيشوايان معصوم ـ عليهم السّلام ـ احتمالي است و در اين گونه مسائل كه چه بسا افراد ناآگاه يا بد سيرتي از آن سوء استفاده مي كنند نمي توان به حديث يا احاديثي كه سندشان قويّ نيست اعتماد كرد.
مطلب ديگر اين كه روايت ياد شده سندهاي مختلفي دارد و محتواي آن نيز از جهاتي مضطرب يعني متفاوت و غير ثابت است مثلاً در سندي كه حديث مذكور را از امام باقر و امام صادق ـ عليهما السّلام ـ نقل كرده است ياران امام عصر ـ عليه السّلام ـ را در قم دوازده نفر مي شمارد[3] و در سند ديگر كه حديث را از مسند حضرت فاطمه ـ عليها السّلام ـ نقل مي كند تعداد آنان را در قم هيجده نفر مي داند[4] و در سند سوم كه حديث را از خطبه البيان نقل كرده است تعدادشان را در آن شهر يك نفر ذكر مي كند.[5]
با توّجه به مطالب مذكور مي توان گفت: دربارة اين گونه روايات بايد جانب احتياط را گرفت يعني در پذيرفتن يا ردّ آنها نبايد شتاب كرد بلكه شايسته است علم آن را - به امام معصوم ـ عليه السّلام ـ وابگذاريم. به يقين حضرت مهدي ـ عليه السّلام ـ، كه در پرتو هدايت خداوند مردم را از اسرار هستي آگاه مي كند در وقت مناسبش اين موضوع را براي آنان آشكار مي سازد تا كسي نتواند با سوء استفاده از آن، ديگران را به گمراهي بكشاند.
براي مطالعة بيشتر رجوع شود به:
1. شيخ علي حائري، الزام النّاصب، ج 2. ص 201.
2. مير جهاني، نوائب الدهور، ج 2، ص 116.
حديث:
امام علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايند: ... مهدي از فرزندان من است او بين ركن و مقام ظاهر مي شود، پيراهن ابراهيم بر تنش و حُلّة اسماعيل بر پيكرش و نعلين شيث در پايش است و دليل وجود او آن است كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ درباره اش فرمود: عيسي بن مريم از آسمان فرود مي آيد و با مهدي خاندان من همراه مي شود.
«شيخ حرّ عاملي، اثبات الهداه، ص 7، نقل از امام مهدي ـ عليه السّلام ـ از ولادت تا ظهور، ص 406 - 407».
پی نوشت:
[1] . حسين فريدوني، امام مهدي ـ عليه السّلام ـ از ولادت تا ظهور، ترجمة، «الامام المهدي من المهد الي اللّهد نوشتة، سيد محمد كاظم قزويني» ص 508، نشر آفاق، چاپ دوم، 1379، (هجري شمسي).
[2] . امام مهدي ـ عليه السّلام ـ از ولادت تا ظهور، ص 497 - 505.
[3] . عماد زاده، زندگاني ولي عصر صاحب الزمان ـ عليه السّلام ـ، ص 393.
[4] . همان، ص 394.
[5] . امام مهدي ـ عليه السّلام ـ از ولادت تا ظهور، ص 503.
*****
پاسخ :
احاديثي كه تعداد زنان شركت كننده در قيام امام مهدي (عج) را تبيين مي نمايد، متفاوتند. در حديثي از امام باقر ـ عليه السّلام ـ آمده كه تعداد زنان ياري دهنده امام عصر پنجاه تن مي باشند.[1] و در حديث ديگري از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ اين تعداد را چهارصد زن دانسته است.[2] و روايتي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آن را سيزده زن دانسته است.[3] با توجه به اين اختلاف، هرگز نمي توان تعداد دقيقِ زنانِ شركت كننده در نهضت امام را بيان نمود تا آنگاه دربارة تعداد اندك آنها نسبت به مردان بحث نمود. بنابراين سخن ما در اينجا با تكيه بر احاديثي است كه تعداد زنان را كمتر از مردان بيان كرده است كه آيا اين تعداد اندك ناشي از نوع نگاه تبعيض آميز نسبت به زن مي باشد؟
نگاه به زن در مسئله قيام
نگاه به زن از جنبة قيام و انقلاب امام عصر، همان نگاه اسلام است. اسلام از نظر انسانيت فرقي ميان زن و مرد قائل نيست. و براي هر دو از اين جنبه حقوق يكسان و البته نه مشابه، قائل مي باشد. اين عدم تشابه در وظايف و مسئوليت و حقوق، ناشي از تفاوت طبيعت و غرائز و سرشت زن و مرد مي باشد، ولي اين تفاوت مانع از آن نيست كه زنان همانند مردان نتوانند درجات كمال معنوي را سير نمايند. چنان كه در صدر اسلام نيز زنان هم دوش مردان در خط مبارزه با شرك و نفاق حضور داشته اند. و در اين راه شهدايي را نيز تقديم اسلام نموده اند. امّا حضور آنها در لشكر اسلام، به لحاظ طبيعت سخت كار و درگيري جنگ، در زمينه پرستاري و مداواي مجروحان بوده است. شركت زنان نيز در قيام امام ـ عليه السّلام ـ از آنجا كه نهضت امام يك نهضت جهادي مي باشد تا آنجا كه در احاديث از سپاه امام به سپاه خشم، تعبير شده[4]، نمي تواند يك حضور گسترده باشد. موقعيت سخت و دشوار نبرد، حضور زنان را بالطبع، محدود مي نمايد. اين شرايط دشوار نه تنها موجب محدوديت حضور زنان را فراهم مي آورد، محدوديت نوع مسئوليتي را كه عهده دار خواهند شد را نيز همراه دارد. و به همين دليل در حديثي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ بر نقش زنان در مداوا و پرستاري مجروحان، تصريح شده است.[5]
مي توان اين احتمال را دربارة ذكر اندك تعداد زنان به عنوان ياران امام ـ عليه السّلام ـ را نيز بيان نمود كه شايد اين تعداد مربوط به زنان پاك و باتقواي گذشته باشد كه در قيام شركت خواهند نمود. و به همين جهت به نام تعدادي از اين زنان در احاديث تصريح شده است[6] كه از آن جمله مي توان به قنواء دختر رشيد (كه پدرش به دست ابن زياد به شهادت رسيد)، امّ ايمن (پرستار پيامبر) حبابه و البيه (كه شيخ طوسي وي را از اصحاب امام حسن ـ عليه السّلام ـ مي شمارد) و سميّه (مادر عمار ياسر) اشاره نمود. و اين تعداد غير از تعداد زناني باشند كه تا زمان قيام، به صف ياران آن حضرت خواهند پيوست.
حديث:
امام علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: منتظر واقعي براي امر ما همانند كسي است كه در جهاد در راه خدا، با خون خود آميخته باشد.
شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 645، مكتبة الصدوق، تهران.
پی نوشت:
[1] . الغيبة، محمد بن ابراهيم فعحاني، ص 279، كتابفروشي صدوق، 360 هـ.ق و نير تفسير عياشي، ج 1، ص 84، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1411 هـ.ق.
[2] . فردوس الاخبار، ابوشباع شيرويه، ج 5، ص 515، دارالكتب العلميه، بيروت و كنزالعمّال، متقي هندي، ج 14، ص 338، مؤسسه الرساله، بيروت، 975 هـ.ق.
[3] . دلائل الامامه، ابوجعفر محمد بن جرير بن رستم طبري، ص 259، كتابفروشي رضي، قم و اثبات الهداة، محمد بن حسن حر عاملي، ج 3، ص 75، چاپخانه علميه، قم، 1104 هـ.ق.
[4] . ر.ك. غيبة نعماني، باب بيستم.
[5] . ر.ك. دلائل الامامه، ص 259 و اثبات الهداة، ج 3، ص 75.
[6] . همان.
*****
پاسخ :
در رواياتي كه از پيشوايان ـ عليهم السلام ـ رسيده است، نام برخي از ياوران امام زمان ـ عليه السلام ـ ذكر شده است كه برخي از آنها بدين قرارند:
1. حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ :
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودهاند: «هنگام ظهور امام مهدي ـ عليه السلام ـ» عيسي بن مريم از آسمان فرود ميآيد و فرزندم مهدي را همراهي خواهد كرد.[1]
2. تعدادي از پيروان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، اصحاب كهف، يوشع بن نون، جانشين حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، سلمان، ابودجانه انصاري، مقداد، مالك اشتر.
امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره فرمودهاند:
از پشت كوفه 27 مرد بيرون آمده و به حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ ميپيوندند. 15 نفر از قوم حضرت موسي... هفت نفر از اصحاب كهف، يوشع بن نون، وصي حضرت موسي ـ عليه السلام ـ ، سلمان، ابودجانه انصاري ، مقداد و مالك اشتر. اينها ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ و اداره كنندگان بخشهاي مختلف دنيا هستند.[2]
و اما پرسيدهايد چگونه ميتوانيم در زمرة ياوران آن حضرت قرار بگيريم؟ براي پاسخ به اين سؤال بايد ابتدا صفات ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ را بشناسيم و سپس در راه به دست آوردن آنها تلاش كنيم. در اين صورت خواهيم توانست در زمرة اصحاب و ياوران آن امام مهربان قرار بگيريم.
صفات ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ :
در روايات پيشوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ ويژگيهاي زيبايي براي ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ ذكر شده است، كه ما به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
1. بينش عميق نسبت به خداوند متعال
امام علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايند: مرداني كه خدا را آنچنان كه شايسته است شناختهاند و آنان، ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ در آخرالزماناند.[3]
2. ايمان و عبادت
امام علي ـ عليه السلام ـ دربارة ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ ميفرمايند: (آنان) مردان شب زندهداري هستند كه زمزمة نمازشان مانند نغمة زنبوران كند و به گوش ميرسد. شبها را با زندهداري سپري ميكنند و بر فراز اسبها خدا را تسبيح ميگويند.[4]
3. عشق به امام زمان ـ عليه السلام ـ
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودهاند: (ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ) به عنوان تبرك به زين اسب امام ميكشند و در ميان رزم گرد او مي چرخند و با جان خود از او محافظت ميكنند.[5]
4. اطاعت از امام مهدي ـ عليه السلام ـ
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: اطاعت ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ از آن حضرت از فرمانبرداري كنيز در برابر مولايش بيشتر است.[6]
5. شهادت طلبي
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: (ياران امام مهدي ـ عليه السلام ـ ) آرزو ميكنند در راه خدا به شهادت برسند.[7]
6. شجاعت
امام علي ـ عليه السلام ـ فرمودهاند: (ياران مهدي ـ عليه السلام ـ) همه شيراني هستند كه از بيشهها خارج شدهاند و اگر اراده كنند كوهها را از جا بر ميكنند.[8]
7. همدلي و اتحاد
از امام علي ـ عليه السلام ـ چنين نقل شده كه: آنان يك دل و متحدند.[9]
8. بردباري و تواضع
و باز آن امام همام فرمودهاند: آنها به خاطر ياريشان به خداوند منت نميگذارند و از جان گذشتگي خود را بزرگ نميشمارند.[10]
در پايان تذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه ياوران امام مهدي ـ عليه السلام ـ سه دستهاند:
دستة اول 313 ياور مخصوص آن حضرت هستند كه مشاوران و وزراي آن امام عزيزند. دستة دوم سپاه ده هزار نفري آن امام مهربان هستند كه آغاز قيام آن حضرت از مكه، پس از اجتماع آنان در مكه ميباشد.[11]
دستة سوم خيل عظيم مؤمنان است كه در ميانة راه به حضرت ميپيوندند و در ركاب او با دشمنان خدا ميجنگند.
از ميان سه دستة ياد شده جايگاه و منزلت گروه اول از بقيه بالاتر و دستة دوم در رتبة بعد و دستة سوم در رتبة آخر قرار دارند. بنابراين ما هم اگر حدّ بالاي ويژگيهاي ياد شده را داشته باشيم ميتوانيم جزء 313 ياور مخصوص آن امام عزيز باشيم، و الا در رتبههاي بعد قرار خواهيم گرفت. حاصل سخن اينكه آنچه باعث پيوستن به ياران حضرت ميشود داشتن اين كمالات انساني است و ما هر چه در آراستن خود به اين كمالات تلاش بيشتري بكنيم نزد آن حضرت از جايگاه بالاتري برخوردار خواهيم بود.
براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به:
امام مهدي از ولادت تا ظهور، آيت الله سيد محمد كاظم قزويني.
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ :
اي سلمان تو با مهدي ـ عليه السلام ـ خواهي بود و هر كس مانند تو باشد و همچون تو به او معرفت داشته باشد.
(يوم الخلاص، ص 222)
پی نوشت:
[1] . معجم احاديث الامام المهدي، ج 3، ص 121، انتشارات موسسه المعارف الاسلاميه، چ اول، 1411.
[2] . همان، ج 5، ص 122.
[3] . منتخب الاثر، فصل 8، باب 1، ح 2، ص 611، انتشارات مؤسسة السيدة المعصومة، چ 15، 1419.
[4] . بحار الانوار، ج 52، ص 308، انتشارات اسلاميه، چ سوم، 1372.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . يوم الخلاص، ص 224.
[9] . همان، ص 223.
[10] . همان.
[11] . بحار الانوار، ج 52، ص 367.
*****
پاسخ :
در برخي از روايات مثل جنگ بصره و خليج فارس در ظهور حضرت مهدي (عج) وارد شده است كه حضرت مهدي (عج) در هفت سراپرده از نور كه از آن به قبه هاي نور نيز تعبير شده است، ميان ابرها و آسمان وارد مي شوند كه برخي از علماء از آن تعبير به اسكادران هواپيما و يا وسائلي شبيه آن كرده اند.[1] در روايات ديگر وارد شده است كه ياران و سربازان حضرت از سه طريق در زمان ظهور در مكه جمع مي شوند كه يك گروه از آنها از طريق ابرها وارد مي شوند.[2] كه ابرها را تعبير به هواپيما كرده اند و اگر هم از آن بعنوان معجزه و كرامت ياد شده است بدين جهت مي باشد كه در گذشته هواپيما نبوده است، در هر دو مورد كه اصطلاح ابر و آسمان وارد شده است. تعبير به هواپيما شده است.
در رابطة با قسمت ديگر سؤال و سلاح مورد استفاده حضرت در جنگها، از مجموع روايات، احاديث و نظرات علماء چنين استنباط مي شود كه وارد شدن كلمه سيف(شمشير) در روايات كه حضرت با شمشير قيام مي كند، بدين جهت است كه شمشير نماد جنگ و جهاد و حاكي از اين است كه حضرت مهدي (عج) به خاطر عالمگير كردن اسلام و جلوگيري از بيدادگري و ظلم و تثبيت پايه هاي حكومت ديني ناچار از جنگ و جهاد بوده و جنگ جزء برنامه هاي رسمي حضرت مي باشد.[3]
و آنچه از نظرات علماء و اهل نظر فهميده مي شود اين است كه حضرت در جنگها از سلاح هاي متداول استفاده خواهند كرد. و با استفاده از سربازان فداكار و وفادار، و سلاح هاي روز بر دشمنان خود غالب خواهند شد. هر چند بنابر تحولاتي كه ممكن است در آينده اتفاق بيفتد پيروزي حضرت با شمشير نيز دور از ذهن نبوده و عملي است چرا كه ممكن است در آينده توازن قدرت به نفع حضرت و لشگريان ايشان باشد. و بشر از جهل و عناد و عصبيّت بيرون آمده و از توليد سلاح هاي اتمي و پيشرفته دست بردارند و يا كسي نباشد از اين سلاح ها استفاده بكند. و يا كسي در دنيا نباشد كه طرز استفاده از اين سلاح ها آشنايي داشته باشد پس در اين صورت پيروزي حضرت با شمشير هم عملي مي شود بهر حال آنچه مسلم است حضرت در جنگ ها و برنامه هاي خود سير طبيعي را مي پيمايند و هر سلاحي كه در هنگام ظهور متداول باشد استفاده مي كنند.
پس از ذكر موارد بالا به تبيين نكته مي پردازيم كه چگونه حضرت به يك چشم بر هم زدن دشمنان را نابود مي كنند. اولاً حضرت در يك چشم به هم زدن دشمنان را نابود نمي كنند. حضرت بعد از تكميل كادر حكومتي خويش يعني 313 نفر و تشكيل لشكريده هزار نفري از مكه به سوي مدينه حركت مي كنند و بعد از رسيدن به كوفه مركز حكومت حضرت، دست به كارهاي بنيادي نظير سر و ساماندادن به اوضاع دولت جديد و تثبيت پايه هاي حكومت و ايجاد امنيت در مرزها و بعد از اين اقدامات بسيج عمومي داده و به ساز و برگ نظامي روي مي آورند.[4] و حتي در جنگ با يهود براي آزادسازي قدس لشكر حضرت را از 12 هزار نفر تا 36 هزار نفر ذكر كرده اند.[5] حال اگر نابودي دشمنان با يك چشم بر هم زدن باشد نيازي به اين مقدمات و آماده سازي لشكر و ارتش كه همه آنها همچون شيران روز زاهدان شب و ازكوه استوارتر، گرداگرد حضرت در حركت هستند،[6] نبود. ممكن است حضرت در بعضيجنگها از امدادهاي غيبي بهره بجويند. ولي جنگ حضرت و حكومت ايشان بايد سير طبيعي خود را بپيمايد مثل جنگ هاي دورة پيامبر، كه در بعضي از موارد از امدادهاي الهي و غيبي نيز استفاده مي كرده است. و اگر حضرت مهدي (عج) از معجزات و امدادهاي الهي بهره مي گيرند فقط در بعضي موارد نادر و آن هم در خيلي موارد جهت زمينه سازي و تقويت روحيه مسلمانان و تزلزل در روحيه دشمن مي باشد.
مثل فرو رفتن سفياني و لشكر يانش در بيابان بين مكه و مدينه كه موجب تقويت روحيه مسلمانان مدينه مي شود. و ظهور حضرت مسيح و زنده شدن اصحاب كهف و پيدا شدن صندوق مقدس حاوي كتب اصيل انجيل و تورات كه سبب تزلزل در روحيه مسيحيت و غربي ها و گرايش آنها به اسلام شد.[7]
در ساير موارد به خصوص در جنگ ها، حضرت از ابزار و لوازم طبيعي استفاده مي كنند. پس اين سؤال پيش مي آيد كه چگونه حضرت به نيروهاي غرب و مسيحي و يهودي در يك كمله دشمنان با اين توازني كه امروز ما مي بينيم و اكثريت جهان با آنهاست، پيروز مي شوند. علاوة بر اينكه ممكن است حضرت از امدادهاي غيبي و از قدرت تكويني خويش استفاده بكنند و بهره بگيرند ولي موارد زير در پيروزي حضرت نقش مهمي را ايفا مي كنند و سبب پيروزي حضرت مي شوند.
1. پيروزي هاي حضرت در حجاز، عراق و همسوئي و موج خروشان ملتهاي مسلمان به سوي حضرت مهدي (عج) حالتي از نگراني و ترديد در غربي ها ايجاد مي كند.
2. ظهور حضرت مسيح و تبليغات ايشان در كشورهاي مسيحي به نفع دولت كريمه حضرت مهدي.
3. استدلال مسلمانان با استناد به تورات و انجيل اصل.
4. تأثير معجزات و امدادهاي غيبي، غربي ها را در استفاده از سلاح هاي پيشرفته دچار شك و ترديد مي كند به خصوص قرارداد و پيماني كه مدتي بين غربي ها و مسلمانان بسته مي شود[8] و بعد مجبور به پيمان شكني مي شوند كه خصلت ظلم و تعددي و درنده خوئي آنها را رو مي كند. مثل پيمان حديبيه بين مسلمانان و قريش. با توجه به موارد بالا و تجربة تاريخي كه در تاريخ به وقوع پيوسته است پيروزي حضرت را دور از دسترس نمي كند، به خصوص با پيشرفتي كه در علم و صنعت و تكنولوژي در عصر حضرت مهدي و دولت كريمه ايشان ايجاد خواهد شد. نمونه بارز آن، پيروزي مسلمانان، در صدر اسلام مي باشد كه در عرض پنجاه سال چنان پايه هاي خود را محكم كرده و بر امپراطوري روم و ايران غالب شدند كه مي تواند پيروزي حضرت مهدي (عج) را تقويت كرده و در ذهن ما دور از دست رس نكند و پيروزي هاي حضرت يك شبه و در يك چشم به هم زدن نمي باشد. بلكه با برنامه ريزي، هدايت، و راهنمايي هاي حضرت مهدي (عج) و نيروهاي وفادار و ايثارگر، عملي مي شود، اميد است كه روزي شاهد احتراز پرچم اسلام بر بام جهان باشيم.
جهت مطالعه بيشتر به كتابهاي امامت و مهدويت، آيت الله صافي گلپايگاني، دادگستر جهان، آيت الله اميني و عصر الظهور، علي كوراني، ترجمه عباس جلالي مراجعه بفرمائيد.
منابع جهت مطالعة بيشتر
1. چشم اندازي بر حكومت، نجم الدين طبسي، بوستان كتاب.
2. عصر ظهور، علي كوراني، بوستان كتاب.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
در آخر الزمان خليفه اي خواهد بود كه مال را بدون اينكه بشمارد تقسيم مي كند.[9]
پی نوشت:
[1] . صافي، لطف ا...، امامت و مهدويت، انتشارات حضرت معصومة، چاپ اول، 1377، ج3، ص 20.
[2] . كوراني،علي، عصر الظهور، مترجم عباس جلالي، چاپ مركز نشر سازمان تبليغات، چاپ دوم، 1371، ص 306.
[3] . امامت و مهدويت، ج 3، ص 21.
[4] . عصر الظهور، ص 302، محمد بن ابراهيم نعماني، كتاب الغيبة، تحقيق علياكبر عفاوي، مكتبة الصدوق، ص 122.
[5] . عصر الظهور، ص 304، علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، لبنان، دوم 1403 هـ ق، ج 52، ص 370.
[6] . عصر الظهور، ص 304، شيخ مفيد، الارشاد، اسلاميه، سوم 1376، ص 700.
[7] . بحارالانوار، ج 52، ص 370.
[8] . عصرالظهور، ص 307.
[9] . منتخب الاثر، ص 83، باب 1، ح28.
*****
پاسخ :
مهدى است آن كه نهضت قرآن به پا كند مهدى است آن كه نيك و بد از هم جدا كند
مهدى است آن كه پرچم اسلام راستين بر قلعه هاى محكم دشمن به پا كند
مهدى است آن كه كاخ عظيم ستمگران با نهيب خويش، دچار فنا كند[1]
در ابتدا بايد اين نكته را به عرض برسانيم كه امام زمان(عليه السلام) مانند پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) براى هدايت و راهنمايى مردم، نخست اعلان دعوت عمومى مى كند و در آغاز ظهورش، مردم را از پيام انقلاب خود آگاهى داده و اتمام حجّت مى كند، در اين ميان عده اى دعوتش را مى پذيرند و راه سعادت، پيش مى گيرند و عده اى به مخالفت برمى خيزند كه امام مهدى(عج) در برابر اينها قيام مسلحانه مى كند. چنانكه امام جواد(عليه السلام) فرموده است:
وقتى 313 نفر ياران خاص حضرت قائم(عج) به خدمتش در مكه رسيدند، حضرت، دعوتش را به جهانيان آشكار مى سازد، و وقتى كه اين تعداد به ده هزار نفر رسيد، به اذن خدا قيام مسلّحانه مى كند و خروج مى كند[2].
برنامه قيام حضرت مهدى(عج) همانند برنامه قيام همه پيامبران الهى خواهد بود، يعنى بر اساس اسباب و وسايل عادى و طبيعى برنامه هاى خود را اجرا مى كند و هيچ گاه از راه اعجاز وارد نمى شود، بلكه معجزات جنبه استثنائى دارند، كه در موارد نادر از آن استفاده مى كند.
و اما درباره قسمت دوم سؤال (سلاح سرد) كه در بعضى از روايات هم به شمشير معنا شده است، بايد گفت كه ظاهراً مقصود از خروج با شمشير، مأموريت به جهاد، و توسّل به اسلحه براى اعلاى كلمه حق است، و اين كه با هيچ يك از كفّار به مصالحه نمى نشيند، زيرا «شمشير» هميشه كنايه از قدرت و نيروى نظامى بوده و هست، همان گونه كه «قلم» كنايه از علم و فرهنگ است، و نيز از قديم معروف بوده كه كشور با دو چيز اداره مى شود: قلم و شمشير[3].
پس منظور از قيام با شمشير، همان اتّكاى به قدرت است، تا مردم نپندارند كه اين مصلح بزرگ، فقط به شكل يك معلّم يا يك واعظ، عمل مى كند، بلكه او يك رهبر مقتدر الهى است كه امان را از ستمگران و منافقان مى گيرد.
بنابراين اجراى طرح حكومت حقّ و عدالت در سطح جهانى نيز بايد با استفاده از وسايل مادى و معنوى لازم (بجز در موارد استثنايى) تحقق پذيرد. به تعبيرى ديگر، آن حضرت و يارانش با هر اسلحه اى كه لازم باشد، در مقابل كفّار و ستمگران مى ايستند، و از هر گونه اسلحه اى كه در آن زمان متداول بوده و مورد نياز باشد، استفاده مى كنند.
به اميد آن روزى كه قدرت اسلام، همه جا را فراگيرد و روزى كه چشم همه به ديدار جمال دل آراى آن محبوب، روشن گردد.
اى شمع جهان افروز بيا وى شاهد عالم سوز بيا
اى مهر سپهر قلمرو غيب شد روز ظهر و بروز بيا
ما ديده براه تو دوخته ايم از ما همه چشم مدوز بيا[4]
در وجوب بخش دوم از پرسش آنچه قابل بيان است اين است كه: هر نهضت و انقلابى در صورتى امكان پيروزى دارد كه زمينه آن از هر جهت فراهم باشد و اوضاع و شرايط كامل و آماده باشد يكى از شرائط مهم موفقيت اين است كه عموم ملت خواستار آن انقلاب باشند و افكار عمومى براى تأييد و پشتيبانى آن مهيا باشد. در غير اين صورت انقلاب با شكست مواجه خواهد شد. نهضت و قيام مهدى(عج) نيز از اين قاعده كلى خارج نيست و در صورتى مى تواند پيروز گردند كه اوضاع و شرائط مساعد و زمينه فراهم باشد بنابراين فراگير شدن ظلم و فساد به تنهايى نمى تواند زمينه ظهور را فراهم كند بلكه بايد علاوه بر ايجاد زمينه مردمى ياران وفادار و كارآمد نيز تربيت شوند تا در دوران ظهور با پذيرش پست هاى كليدى امام مهدى(عج) را در دست يافتن به اهدافش كمك كند.[5]
پی نوشت:
[1] . چاپچيان، حبيب (احسان). ر.ك: رجالى تهرانى، على رضا، يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(عج)، انتشارات نبوغ، ص 13.
[2] . علامه مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 283، ناشر: مؤسسه الوفاء، چاپ بيروت.
[3] . رجالى تهرانى، على رضا، يكصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان(عج)، انتشارات نبوع، چاپ سوم، ص 218.
[4] . شعر از كمپانى، نقل از كتاب آخرين تحول، نشريه هيئت قائميه تهران، ص 94.
[5] . دادگستر جهان، ابراهيم امينى، ص 240 ـ 244، چاپ انتشارات شفق به نقل از اثبات الهداة، ج 7، ص 105.
منبع: اندیشه قم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}